وبلاگ شخصی فیروز رضائی
وبلاگ شخصی فیروز رضائی

وبلاگ شخصی فیروز رضائی

انقلاب اسلامی وامدار نهم دی

انقلاب اسالمی، وامدار 9 دی

در این مقال پدیده ی فتنه  88 با رویکرد ی متفاوت و اولویت عنصر چرایی مورد بررسی

قرار  گرفته وسعی شده است از منظر قانون ودر قالب 4 عنوان  ذیل این مقصود به انجام برسد .

1ــ اهمیت قانون و کاربست آن در اعتلای جامعه

زندگی اجتماعی انسان بوسیله هنجار ها وقوانین اداره می شود و اگرافراد جامعه به آن ها مقید نباشند فعالیت اجتماعی انسان ها متوقف یا دچار هرج ومرج می گردد  واگر بنا باشد آحاد جامعه بویژه  لایه های تاثیر گذار تر ،آن را نادیده بگیرند ، نظام اجتماعی به کل مختل میگردد . سرشت وحقیقت ا نسان عقل است وعقل انسان را به حسن نی تدر اعمال فرا می خواند وحسن نیت غایتی  فراتر از حسن نیت  را در ادای تکلیف بر نمی تابد ، حقیقت انسان به او می گوید که  باید تکلیف خارج از هر گونه شائبه انجام شود ، از این روی برخی فعل اخلاقی را فقط عمل به قانون  از آن جهت که  قانون است میدانند وعمل به قانون به جهت جلب منفعت  ویا دفع ضرر را  خارج  از شمول فعل اخلاقی ارزیابی می کنند ودخالت غایاتی مانند دفع ضرر وجلب منفعت را اسقاط تکلیف می دانند نه ادای تکلیف.  در عین حال سرشت طبیعی بشر وعوارض ناشی از هوای نفس  او  را از مسیر مستقیم عقل  رحمانی بازمی دارد واو را بر آن وا ما می دارد که در مقابل عقل رحمانی بایستد .

2 ــ نگرش آحاد مردم به قانون

 فتنه 88  نباید پدیده ای آنی ودفعی الحدوث تلقی شود ، بلکه همانند بسیاریاز پدیده ها  بطئی  وتدریجی الوجود است و ریشه درعلل وعوامل مختلف دارد،علل سیاسی، اقتصادی،اجتماعی واخلاقی در تکون تدریجی و  ظهور  بروز آن نقش  دارد . برخی از این عوامل بسیار عمیق و ریشه در  تاریخ مناسبات اجتماعی وسیاسی  ایران از ایام ودوران های کهن تا  به امروز دارد که از جمله ی آنها می توان به قانون  وشان ،منزلت آن در مناسبات ا جتماعی وسیاسی اشاره نمود. و با لاتر از مناسبات اجتماعی وروابط بین فردی جایگاه ومنزلت  قانون در باور ها ونگرش های درونی آحاد اجتماع است که درپایبندی ودلبستگی افراد به قوانین ونیز تضمین اجرای آن در صحن اجتماع ونیزدر  شانه خالی کردن وبی اعتنائی نسبت به اجرای آن ها دارای ، آثار ونتایج آشکار وپنهان  انکار نا پذیری ااست  با کمال تاسف بایدگفت که گروهی که تعدادشان هم متاسفانه کم نیستند از این بیماری مسری ر رنج میبرند ــــ  بر اساس تحقیق انجام گرفته زیر نظر یکی از اساتید دا نشگاه تبریز90 درصد از شهروندان در 6 ماهه دوم سال 83 حد افل یکبار قانون گریزی را تجربه کرده اند  ـــ   برای این گروه ، قانون تا آنجا حرمت دارد که منافع شان را تضمین کند والا قانون بی قانون!!   قانون گریزی  عوارض عدیده ای در پی دارد که گریز از مسئولیت وصول به مقصود به هر طریق ممکن ونادیده گرفتن حقوق دیگران  از جمله ی آن هاست ! !   گروهی عادت کرده اند همواره بر قانون باشند نه در قانون به   همین جهت   خود را تافته جدا بافته تلقی کرده وتاب تحمل حرکت با  جماعت را ندارند  .  این معنی یعنی میل به قانون گریزی ودور زدن قانون  یکی از  بزرگترین آسیب  هایی است که شالوده حیات اجتماعی  را تهدید می کند . دور تر ها چرا یک نگاهی به دور بر خودمان بیندازیم ببینیم حقیقتا میانه مان با قانون چگونه است ؟ آیا در رفتار های روزمره مان به دنبال آگاهی از مر  قانون و وتنظیم رفتار واعمالمان با  آنیم ؟ یا نه به دنبال کشف درز ها  وراه های در رو برای دور زدن  آن هستیم ؟ مگر نه اینست  که خیلی از ما ها قبل از اینکه به اداره ، دستگاه ونهادی برا ی حل  فصل امری از امورمان ،  سر به زنیم دنبال آدم آشنا در آن اداره می گردیم!! تصورما از  نهاد های نظارتی چگونه است آیا باور ها به این سو ا ست که آن ها بر اساس وظایف قانونی ، عمده همشان را صرف استقرار قانون می نمایند  ؟ یا خدای ناکرده برخی هاشان  خود نیز دنبال راه های در رو ی  قانونی که اتفاقا خود  برا یش دست بلند کرده اند ، می گردند ؟  اگر خدا وکیلی جو اب مان برای این سئوال ها   کمی تا قسمتی مثبت است  که هست ، معنی ومفهوم این رفتارها ونگرش ها  چیست ؟  قدر متیقن نشان گر این است که ما گرفتار یک معضل و ناخوشی مزمن  اجتماعی هستیم . در هم چو حالت روانی اگر بشنویم که در فلان دستگاه کی ها چه هاکردند!! ، بردند وخوردند ،  وبریدن دوختند و.....  به صورت طبیعی چه عکس العملی از خود نشان می دهیم ؟ مهم نیست که شنیده ها  چقدر حقیقت یا خالی از حقیقت است ؟  عامه مردم که کارآگاه  سیاسی ،اقتصادی و... نیستند ، آن چه مهم است تصور ما از موضوع است ،  ما بر اساس تصورات خودمان قضاوت میکنیم وبر اساس قضاوتهای  خودمان موضع گیری می کنیم  حرف میزنیم قبول یا رد می کنیم  بنابراین اعمال و گفتار ما در گرو قضاوت وفهم ما است وفهم ما درگرو تصورا ت ما است ، تصورات  احاد مردم نقش بسیار زیادی در جریانات اجتماعی باز ی می کند  .   اتفاقا اونیکه خود قانون را دور می زند ، از باب  کافر همه را به کیش خود پندارد، بیشتر از همه دیگران  را قانون گریز می پندارد وبر عکس.  حال داستان سران فتنه از از این قاعده مستثنی نیست ،از  دوحال خارج نیستند  یا اینکه خود گرفتار اعوجاجات بوده اند واز این روی بر اساس تجارب خود ، همه را اهل تقلب و دوزه بازی می دانند  ویا نه با علم بر سلامت ساختار سیاسی کشور راه کفر  ــ چرا که کفر چیزی جزء پوشاندن حقیقت علی رغم علم به آن نمی باشد ـــ   پیموده  وفتنه گری پیشه می کنند  . در هر حالت مهمتر از رفتار آن ها واینکه ناشی از کدامین معضل روان پریشی است  ، شرایط  روحی روانی  جامعه ای است که بنا است با این ویروس خطرناک مقابله بکند.

3ـ ارتقاء اعتماد مردم به نهادهای قانونی  

  وبرای زدودن آثار زشت وجامعه گسل ،  قانون گریزی در همه سطوح خود باید طرحی نو  در انداخت وبا استواری بر قانون،  ریشه انواع  فساد را از جمله فساد های از جنس فتنه 88 را برای همیشه از ساحت ایران اسلامی زدود . اعتماد متقابل نهاد های اجتماعی با  مردم  ومردم با یکدیگر آن بنیان مرصوصی است که هر نوع رخنه را به صفوف منسجم نظام اسلامی سد می کند و بر آحاد جامعه است که بر قانون و قانون گرایی بهعنوان  یکی از معروفترین معروف ها پای فشرده واز بی قانونی وقانون گریزی در همه اشکال آن بیزاری جویند واین بیزاری را با صدای بلند فریاد بزنند وصد البته بر نها دهای نظارتی است که  با تمهید ساز کاری قدرتمند ، اولا نظارت  براعضای خود را دوچندان، آن گاه با قانون گریزان در همه ی عرصه ها، بی هیچ ملاحضه ای به مقابله بر خیزند و این مهم  وقتی لباس تعین به خود می پوشد که ادای تکلیف راهر گز با  اسقاط تکلیف در هم نیا میزند .در غیر این صورت  نهادینه شدن قانون گریزی در اشکال مختلف  هر گز پدیده ی دور از انتظاری نخواهد بود،  بدیهی است که قانون گریزی منشاء  ظهور قانون ستیزی ودر نهایت ظهور قانون ستیزانی در مقیاس فتنه 88 خواهد  بود آن هم در هیات کسانی که با شعار قانون گرایی به میدان می آیند  ، وبر  آن هاییکه در طول ادوار جامعه پذیری  ونیز مسئولیت های  مختلف اجرایی در فضای قانون گریزی ایام سپری کرده و پرورده شده اند  نباید اعتماد شود ، کسانی که هرگز عمل به قانون از باب ادای تکلیف را تجربه  نکرده اند و قداست قانون در نظر شان در حد قداست بت های سنگی برای مشرکین قبل وصدر اسلام است  ــ مشرکین قریش حقیقتا بت ها را نمی پرستیدند بلکه معبود حقیقی آن ها زر بود وقدرت وبت ها واسطه این دو ، ا ز این روی بعضی وقت ها که در انجام این وظیفه ، مثلا ازشان قصوری سر می زد و  علی رغم قربانی گرفتن کاری از پیش نمی بردند ، آن هارا بالای سر برده وبر زمینش میکوفتند !!  ــ نباید مورد اعتنا باشند در غیر این صورت ، کارها  گره می خورد آن هم  چه گره خوردنی ؟ آری برای این جماعت ، جماعتی که درصورت فراهم شدن شرایط ، از بر پا کردن فتنه های ریز ودرشت  ابا ندارند ، قانون  اعم از قوانین عادی ، اساسی و قوانین الاهی ومقدسات حکم بت در نزد مشرکین قریش رادارد وتا آنجا معتبر ومقدس است که آنان را به زر و  زور برساند والا ...   آنان در طول زمان  آن  چنان خودرا حجیم کرده اند که در لباس قانون  نمی گنجند و بند های  شلوار قانون در اولین حرکت  از هم می گسلد ورسوایی به بار می آورد !! از دید گاه  روان شناسی اجتماعی این جماعت ،همواره عادت دارند که بی تجربه تشک دستشان بالا برود و اگر  از باب حفظ  ظاهر  روی تشک بروند  ، نباید جدی جدی باشد والا خون به پا می کنند که نگو !! پدر سالار ، پدر سالار !!  مثل این جماعت مرا به یاد داستانی می اندازد که ذکر آن برای تقریب به ذهن خالی از لطف نمی نماید ، دوست عزیزی نقل می کرد که در آبا دیشان پهلوانی بود که سنی ازش گذشته  بود اما علی رغم گذشت سن سال در سر   سودای  جوانی می پرورد و به محض اینکه در مجلس جشن وسروری  کشتی جوان تر هارا  می  دید  دامن از دست داده  وبه میدان می آمد ونوعا هم  سن وسالش را  مراعات کرده وپیروز از میدان خارجش می کردند ، از قضا اورا پسرانی بود که در پهلوانی نه تنها  کم از او نداشتند بلکه به جهت قوه ی جوانی بیش هم بودند  وروزی اصرار بر دست پنجه نرم کردن با پسران خود می کند ،  اول پسر بزرکتر را به مصاف می طلبد ،او بعد یک دست وپنجه ی  نه چندان جدی دستش را بوسیده از میدان خارج می شود ولی ظاهرا از رو نرفته ، پسر کوچک را به مبارزه می طلبد واز او می خواهد که بی مراعات پدر وپسری با او دست وپنجه نرم کند  وپسر که از پدر اصرار زیادی می بیند بهش می گوید به زمینت می زنم ها ،  بعد نگی که  . . .پدر بد بیراه نثا رش می کند  . . . هنوز زاده نشده آنکسی که. . .  نهایتا پسر بر با لای سر می برد وزمینش می نهد وآنگاه پدر از زمین بلند  می شود  و شروع میکند به مشت لگد انداختن به پسر و به باد ناسزا گرفتن ا قوام دور نزدیک مادری پسر  که هم چو آدم نانجیبی   . . . به آن هم بسنده نکرده ریش سفیدان ناظر صحنه را که  حق را به پسر می دادند   را به فحش نا سزا می کیرد که او بچه بود ونفهمید شما چرا گذاشتید او آ ن بی ادبی را با من بکند   داستان بعضی از پدر ها به عنوان  معدات فتنه 88 نیز این چنین بود،  روز ی  پسر بزرگ اندک خودی نشان داد وبلا فاصله نجابت کرد و با توصیه یا بی توصیه کنار کشید  روزی دیگر مریدان خواستند بر قانونش نشانند که نشد  و نباید هم می شد ،  روزی با پسر  کوچک دست پنجه  نرم کرد   که  . . . ودر نهایت این ها همه را به دل گرفتند ودر 88 خواستن کار را یکسره کنند چه با قانون چه بی قانون !!  چه با مردانگی وچه با نامردی !!  همه ی ما مرحوم میرزا تقی خان امیر کبیر را تحسین واقدامات او  در دوران زمامداریش را می ستائیم و اورا قهرمان می دانیم و برایش  کتاب ومقاله می نویسیم  ، اما در میدان عمل کمتر می خواهیم بدانیم که چه کرد وچه می خواست بکند ؟ عمده  اهتمام  امیرکبیر،برای  به قاعده نشانیدن  وبه قانون در آوردن امور سپری شد ، همان امری که از دماغ فیل افتا ده ها  را مقبول نیفتاد و نهایتا نه با امیر بل با قانون  آن کردند که همه می دانیم !! قانون را چنان نقره داغ کردند که تا پیروزی  انقلاب اسلامی کسی نتوانست آن را بر زبان جاری سازد .

 در سال 88 ، اگر نمی بود شجاعت ودرایت وایستادگی رهبری معظم  انقلاب  ونیز بصیرت وآگاهی بی نظیر امت قهرمان ایران ،بر سر  جمهوریت و  مردم سالاری وآزادی وهمه ی فضیلت های بر آمده از انقلاب اسلامی آن می آوردند که بر سر انقلاب های دیگر منطقه آوردند .

 4ـ بصیرت و غلبه مردم  بر فقر نگرشی

 همان گونه که اشاره شد ،جامعه ای که   گرفتا سوئ ظن مفرط اجتماعی است و بر اساس تصورات خود  قانون گریزی را امر غیر عادی تلقی نمی کند ، ویا قریب به 90 درصد  تصورشان این است افراد درجامعه برای رسیدن به مقصود قانون را دور می زنند  ــــ بر اساس تحقیق سال 83 ـــ لذا بر مبنای    تصورات پیشین شایعه های  از جنس قانون گریزی برایشان نه تنها بعید نیست بلکه  باور پذیر است ، انتظا ر می رود در مواجهه با امواجی از نوع فتنه 88 چه عکس العملی از خود نشان بدهد . قاعدتا انتظار زیادی ازش نمی رود . وشاید روی همین اصل هم دشمنان برای این فتنه کیسه ها دوخته بودند  به نظر نگارنده مجموعه ی این شرایط است که رفتار  واقدام مردم ایران از هر صنف ودسته را در مهار این فتنه تحسین بر انگیز تر می نماید و کار واقدام آنان را در تراز وبل بالاتر از اقدامات صدر انقلاب می نشاند  وما را بر آن می دار د که فرمایشات مقام عظمای ولایت در پیرامون روز 9 دی را چند  باره وبا عمق وجود بخوانیم  ان جا که می فرمایند : روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسان‌ها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمی‌کشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.

روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ مجاهدانه است.

نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده‌های الهی تبیین شود.

 

 

 

 

سرشاخه های فساد

بدون تردید فساد اقتصادی یکی از بزرگترین چالش های امروز کشور است  ، فساد اقتصادی افزون بر تاثیرات مخربی که در حوزه اقتصاد وفضای کسب وکار واشتغال و . . . بر جای می گذارد ، همه ی  حوزه های دیگر از جمله  اخلاق وباور های اجتماعی وبه طور کلی بهداشت روانی جامه را دچار اختلال کرده وکارکرد وکا ر آمدی  نظام را زیر سئوال می برد . این دیو دو سر که امروزه تمامیت حیثیت وآبروی نظام را به مبارزه می طلبد با طوفان انقلاب اسلامی آن چنان  سرد وفسرده ونحیف گشته بود که خیلی ها تا ابد جامعه ی اسلامی را  از شرور وفتن آن  در امان  می پنداشتند ، ولی حقیقت این بود که این دیو دد منش در پرتو انقلاب اسلامی زخم کاری برداشت  و زمین خورد  وبرای مدتی   به خواب زمستانی رفت و بعد از گذشت چندی وبعد از آنکه آب ها از آسیاب افتاد  و در پی فراهم آمدن زمینه ها و بر اثر عواملی که در سطور آتی به آن اشاره می شود  دوباره سر بر آورد و آرام آرام قوی و قوی تر شد تا بدان جا  که امروزه  مثل اژدهایی دهن باز کرده و مترصد بلعیدن بخش عظیمی از دستاورد های انقلاب اسلامی   است  ، و جای تاسف وتعجب این است که مسئولین امر در دوره های مختلف این اژدهارا با توپ فوتبال  اشتباه گرفته وبا راندن آن به سوی دروازه ی رقبای سیاسی  هر وله کرده و به نشانه پیروزی از سر وکول هم بالا می روند وایگونه با نگاه های  سیاسی زود گذر  و  ساده انگارانه نه تنها آن را از پای در نیاورده  که برایش حاشیه امن ایجاد کرده   وریشه های آن را آبیاری می کنند  وازماهیت فرا جناحی و بین الدولی آن غفلت می ورزند و این مهم  را که این شتر به گواهی حافظه تاریخی به تناوب  بر در همه ی دولت ها فارغ از خواستکاه آن  زانو زده ودر صورت تداوم نگاه های سطحی، خواهد زد از یاد می برند  .

دانه های فساد مثل هربذر دیگری برای رشد ونمو بستر مناسب خود را  می طلبد و بستر مناسب آن تمرکز بیش از حد همه ی ساحت های اقتصاد در دست دولت و عادی شدن  رفتار های تبعیض آمیز در سطوح  و لایه های مختلف دستگاه های دولتی و تبع آن سایر لایه های  اجتماعی و اعمال گزینشی قانون و قانون گریزی های بسیط و مرکب  ونیز قوانین درز دار ومستعد تبعیض وفقد نظارت وبد تر از آن در هم تنیدگی و آمیختگی و همراهی آشکار و پنهان  بخشی از آن با این پدیده مخرب  است . فساد اقتصادی  همانند اکثر پدیده های اجتماعی یک شبه ودفعتا سر بر نمی آورد بلکه به صورت بطئی وتدریجی شکل کرفته وبه حیات خود ادامه می دهد  وهر روز فربه ، فربه تر می شود و از مثل معروف " تخم مرغ دزد عاقبت شتر دزد می شود "تبعیت می کند ، مشگل این است که در مراحل اولیه بدلیل بطئی و خرد بودن به چشم نمی آید وحساسیت ها را به اندازه کافی بر نمی انگیزد و معمولا دیر هنگام  توجه ها را به خود جلب میکند و آن هم  وقتی است که ریشه دار شده و محیط پیرامونی را برای خود امن نموده است .     

 این پدیده شوم از زمانی برای خود جا پا پیدا کرد که در  دهه اول بعد از پیروزی انقلاب  مسئولین و تدبیر کنند گان امور  اقتصادی کشور  دانسته وندانسته روند دولتی کردن اقتصاد ومتمرکز نمودن سرنوشت اقتصادی کشور در دست مدیران دولتی و همچنین سیاست ها،  سازکار ها  وتدابیر معیوبی  که برای سامان دهی اقتصادی در پیش گرفته شد    ، این سیاست و  ساز کارهایی معیوب وفرایند های درز دار متعاقب آن به صورت درون زا فضا و بستر را  برای رویش بوته های زهر آگین فساد مهیا کردند  ، خیلی از ما ها  آن  روز ها را که دولت  بخش خصوصی را به کلی از  از تجارت خارجی خلع و انبوه کالاهای خریداری شده با دلار های نفتی ارزان قیمت  را جهت توزیع بین مردم ،  بدون معیار وملاک روشن و شفاف  دراختیاربخش هایی از مدیریت دولتی  قرار داد، تجارب تلخی را به خاطر داریم ، پیامد طبیعی این سیاست دو نرخی شدن بازار وشکل کیری به اصطلاح بازار سیاه بود ، بازاری که تفاوت فاحش  قیمت برای عرضه کنندگان به اصطلاح حواله ای کالا های مختلف  وسوسه انگیزبود و تلاش دست اندر کاران در جهت نظارت بیشتر را در عمل بی اثر و یا حد افل کم اثرمی  کرد ، چرا که تفاوت قیمت ها چنان صاعقه ای بر افراد مبتلا به   فرود می آورد که نظارت کنندگان را نظارتی دیگر لازم می آمد و الی آخر  ، اینگونه بود که  عده ای با ایجاد نقب هایی بر تونل های قانونی توزیع کالا های ی حواله ای بخشی از آن را به بازار آزاد نشت داده و از این رهگذر و به ناحق بار خودرا بستند  آن هم چه بستنی !! و این چنین بود که گروهی در همان اوان پیروزی انقلاب و  در مقابل چشمان ملت قیام کرده و در حال مبارزه با شیطان بزرگ یک شبه با   ثروت های بادآورده ای هم آغوش  گشته و کام ملت در حال نبرد با اهریمنان دد منش را تلخ کردند  . حافظه تاریخی ملت   داستان ها ی سریالی و تاثر بر انگیز   تیر  آهن خوارن  ، شیشه خوارن، لاستیک خواران  وهزاران زهر مار خواران دیگر  آن روز هارا هنوز به خاطر دارد .

 یاد آوری میکنم جریان نا میمون مجوز کار خانه یی که  برخی از آن ها هر گز از روی کاغذ فراتر نرفتند و فقط  دلار های  بی زبان نفتی را مفت ومجانی نصیب صاحبان خود کردند   دلار هایی که به جای توسعه تولید و رونق بخشی به اشتغال و مقاوم سازی بنیه اقتصادی کشور در بازار آزاد با قیمت های گزاف فروخته شد  و ونیز جریان زمین های مسکونی  و روز هایی را که مردم نا باورانه تیغ تیز تبعیض ودو دوزه بازی رایج در این عرصه هارا بر گوشت وپوست استخوان خود حس کرده واستخوان در گلو به خاطر انقلاب وفضیلت های بی شمارش تحمل می کردند و با چشمان باز شاهد بودند که  چگونه زمین های مرغوب وبا ارزش شهر ها  به دست برخی مقربین و از ما بهتران بلعیده می شوند ، زمین هایی که کاخ های ایجاد شده در برخی از آن ها سر به آسمان ساییده و آقازاده هایی آن چنانی در خود پرورده ومی پرورند ،  و از آنجا که به حکم قانون  کبوتر با کبوتر باز با باز ، این کاخ ها لوازم خود را طلب می کردند طلبی که دوره تعدیل اقتصادی و شکل گیری جریان  خصوصی آن چنانی ! امری که در ذات خود درست ومنطقی بود و در آن حرفی نبود نیست ، شرایط  وصول به مطلوب را برای نو کیسه های تازه به دوران رسیده بیش از پیش فراهم کرد ، شرایطی  که طی آن ، قدر متیقن بخشی از کارخانه ها بر همان سبیل  پیش گفته وبی حساب وکتاب دقیق  در اختیار  این طبقه ی نو خواسته   قرار گرفت  . لطفا به این لیست اضافه کنید مجوز های ویژه و آّب  ونان دار  انحصاری ویا شبه انحصاری واردات وبه ندرت صادرات ، معافیت ها ی آشکار وپنهان گمرکی ومالیاتی ، چشم پوشی های چشم بندانه  بر قاچاق ، وام های روی میزی وزیر میزی نجومی از سیستم بانکی و ده  ها عنوان دیگر را واینگونه بود که طبقه ی جدید دست یازیده بر ثروت های ملی این سان سر بر آورد .

 این طبقه هر روز فربه وفربه تر شدند تا آن جا که دیگر  لباس دینداری وانقلابیگری ولو  ظاهری  نیز  بر اندامشان تنگ نمود و فیل شان یاد هندوستان کرد و بدو بستان با آن ور آبی ها را سامان دادند ، آخر این اشراف نو کیسه را چه نسبت با این ور آبی های پا پتی !!  مگر نه این است که  از جنس دیگر شده و وبرای پرواز با هم جنس له له می زدند ،  از این روی است که در هماهنگی با هم جنس های آن ور آبی به محض دست دادن فرصت  راه طغیان وخروج بر انقلاب اسلامی را در پیش گرفتند . آن چنان که  در فتنه 88 خود نمایی کرد ،  فتنه 88 را  به یک معنی می توان  پیامد اجتماعی اشرافیت جدید نام نهاد  . اشرافیتی که خمیر مایه آن با آب وگل  تبعیض ، رانت و فساد پنهان و آشکار سرشته است .

 اشرافیت جدید که  علت محدثه  اش رانت وفساد است بی تردید بقای خود را نیز در آن جسجو می کند و  برای صیانت از آنچه بنا حق بدست آورده  در صدد بدست آوردن پشتوانه های سیاسی است  از این روی  امروز  نه با عده ی قلیل یا کثیر  مفسد اقتصادی بسیط و ساده   که با یک جریان قدرتمند  مواجه هستیم ، جریانی پیچیده وبهم پیوسته که پارا از حوزه اقتصاد فرا تر گذاشته و با پول هایی باد آورده برای به چنگ آوردن قدرت سیاسی خیز برداشته است . خیزی که آثار خود را  در انتخابات های ادواری  کمی تا قسمتی بر جای گذاشته و می گذارد و مخرب تر اینکه این گروه آرام آرام  تغییر  ذائفه جامعه را هدف قرار داده و در صدد تاثیر گذاری بر آن است ،  روندی که هر دوره بیشتر از دوره قبل خود را به رخ می کشد .

عمق این خطروقتی   خود را آشکار خواهد کرد   که این دسته بتوانند  با دور تسلسل ، حلقه فساد اقتصادی را با فساد سیاسی کامل و عرصه را به نام آزادی بر  آزادی مردم تنگ نمایند  . پیچیدگی این جریان در این است  که بازیگران این صحنه فرار بر جلو را در پیش گرفته و بلند  تر از مال باختگان فریاد آی دزد آی دزد راه می اندازند .

همه ی این ها ونیز بسیاری از نا گفته ها  مسئولیت  آحاد مردم را دو چندان می کند که با چشمان باز این دیو دو سر را به  خود وا ننهاده  وبا تعمق در جوانب امر و  بصیرت کامل این  ترفند ها را خنثی نمایند