وبلاگ شخصی فیروز رضائی
وبلاگ شخصی فیروز رضائی

وبلاگ شخصی فیروز رضائی

انقلاب اسلامی وامدار نهم دی

انقلاب اسالمی، وامدار 9 دی

در این مقال پدیده ی فتنه  88 با رویکرد ی متفاوت و اولویت عنصر چرایی مورد بررسی

قرار  گرفته وسعی شده است از منظر قانون ودر قالب 4 عنوان  ذیل این مقصود به انجام برسد .

1ــ اهمیت قانون و کاربست آن در اعتلای جامعه

زندگی اجتماعی انسان بوسیله هنجار ها وقوانین اداره می شود و اگرافراد جامعه به آن ها مقید نباشند فعالیت اجتماعی انسان ها متوقف یا دچار هرج ومرج می گردد  واگر بنا باشد آحاد جامعه بویژه  لایه های تاثیر گذار تر ،آن را نادیده بگیرند ، نظام اجتماعی به کل مختل میگردد . سرشت وحقیقت ا نسان عقل است وعقل انسان را به حسن نی تدر اعمال فرا می خواند وحسن نیت غایتی  فراتر از حسن نیت  را در ادای تکلیف بر نمی تابد ، حقیقت انسان به او می گوید که  باید تکلیف خارج از هر گونه شائبه انجام شود ، از این روی برخی فعل اخلاقی را فقط عمل به قانون  از آن جهت که  قانون است میدانند وعمل به قانون به جهت جلب منفعت  ویا دفع ضرر را  خارج  از شمول فعل اخلاقی ارزیابی می کنند ودخالت غایاتی مانند دفع ضرر وجلب منفعت را اسقاط تکلیف می دانند نه ادای تکلیف.  در عین حال سرشت طبیعی بشر وعوارض ناشی از هوای نفس  او  را از مسیر مستقیم عقل  رحمانی بازمی دارد واو را بر آن وا ما می دارد که در مقابل عقل رحمانی بایستد .

2 ــ نگرش آحاد مردم به قانون

 فتنه 88  نباید پدیده ای آنی ودفعی الحدوث تلقی شود ، بلکه همانند بسیاریاز پدیده ها  بطئی  وتدریجی الوجود است و ریشه درعلل وعوامل مختلف دارد،علل سیاسی، اقتصادی،اجتماعی واخلاقی در تکون تدریجی و  ظهور  بروز آن نقش  دارد . برخی از این عوامل بسیار عمیق و ریشه در  تاریخ مناسبات اجتماعی وسیاسی  ایران از ایام ودوران های کهن تا  به امروز دارد که از جمله ی آنها می توان به قانون  وشان ،منزلت آن در مناسبات ا جتماعی وسیاسی اشاره نمود. و با لاتر از مناسبات اجتماعی وروابط بین فردی جایگاه ومنزلت  قانون در باور ها ونگرش های درونی آحاد اجتماع است که درپایبندی ودلبستگی افراد به قوانین ونیز تضمین اجرای آن در صحن اجتماع ونیزدر  شانه خالی کردن وبی اعتنائی نسبت به اجرای آن ها دارای ، آثار ونتایج آشکار وپنهان  انکار نا پذیری ااست  با کمال تاسف بایدگفت که گروهی که تعدادشان هم متاسفانه کم نیستند از این بیماری مسری ر رنج میبرند ــــ  بر اساس تحقیق انجام گرفته زیر نظر یکی از اساتید دا نشگاه تبریز90 درصد از شهروندان در 6 ماهه دوم سال 83 حد افل یکبار قانون گریزی را تجربه کرده اند  ـــ   برای این گروه ، قانون تا آنجا حرمت دارد که منافع شان را تضمین کند والا قانون بی قانون!!   قانون گریزی  عوارض عدیده ای در پی دارد که گریز از مسئولیت وصول به مقصود به هر طریق ممکن ونادیده گرفتن حقوق دیگران  از جمله ی آن هاست ! !   گروهی عادت کرده اند همواره بر قانون باشند نه در قانون به   همین جهت   خود را تافته جدا بافته تلقی کرده وتاب تحمل حرکت با  جماعت را ندارند  .  این معنی یعنی میل به قانون گریزی ودور زدن قانون  یکی از  بزرگترین آسیب  هایی است که شالوده حیات اجتماعی  را تهدید می کند . دور تر ها چرا یک نگاهی به دور بر خودمان بیندازیم ببینیم حقیقتا میانه مان با قانون چگونه است ؟ آیا در رفتار های روزمره مان به دنبال آگاهی از مر  قانون و وتنظیم رفتار واعمالمان با  آنیم ؟ یا نه به دنبال کشف درز ها  وراه های در رو برای دور زدن  آن هستیم ؟ مگر نه اینست  که خیلی از ما ها قبل از اینکه به اداره ، دستگاه ونهادی برا ی حل  فصل امری از امورمان ،  سر به زنیم دنبال آدم آشنا در آن اداره می گردیم!! تصورما از  نهاد های نظارتی چگونه است آیا باور ها به این سو ا ست که آن ها بر اساس وظایف قانونی ، عمده همشان را صرف استقرار قانون می نمایند  ؟ یا خدای ناکرده برخی هاشان  خود نیز دنبال راه های در رو ی  قانونی که اتفاقا خود  برا یش دست بلند کرده اند ، می گردند ؟  اگر خدا وکیلی جو اب مان برای این سئوال ها   کمی تا قسمتی مثبت است  که هست ، معنی ومفهوم این رفتارها ونگرش ها  چیست ؟  قدر متیقن نشان گر این است که ما گرفتار یک معضل و ناخوشی مزمن  اجتماعی هستیم . در هم چو حالت روانی اگر بشنویم که در فلان دستگاه کی ها چه هاکردند!! ، بردند وخوردند ،  وبریدن دوختند و.....  به صورت طبیعی چه عکس العملی از خود نشان می دهیم ؟ مهم نیست که شنیده ها  چقدر حقیقت یا خالی از حقیقت است ؟  عامه مردم که کارآگاه  سیاسی ،اقتصادی و... نیستند ، آن چه مهم است تصور ما از موضوع است ،  ما بر اساس تصورات خودمان قضاوت میکنیم وبر اساس قضاوتهای  خودمان موضع گیری می کنیم  حرف میزنیم قبول یا رد می کنیم  بنابراین اعمال و گفتار ما در گرو قضاوت وفهم ما است وفهم ما درگرو تصورا ت ما است ، تصورات  احاد مردم نقش بسیار زیادی در جریانات اجتماعی باز ی می کند  .   اتفاقا اونیکه خود قانون را دور می زند ، از باب  کافر همه را به کیش خود پندارد، بیشتر از همه دیگران  را قانون گریز می پندارد وبر عکس.  حال داستان سران فتنه از از این قاعده مستثنی نیست ،از  دوحال خارج نیستند  یا اینکه خود گرفتار اعوجاجات بوده اند واز این روی بر اساس تجارب خود ، همه را اهل تقلب و دوزه بازی می دانند  ویا نه با علم بر سلامت ساختار سیاسی کشور راه کفر  ــ چرا که کفر چیزی جزء پوشاندن حقیقت علی رغم علم به آن نمی باشد ـــ   پیموده  وفتنه گری پیشه می کنند  . در هر حالت مهمتر از رفتار آن ها واینکه ناشی از کدامین معضل روان پریشی است  ، شرایط  روحی روانی  جامعه ای است که بنا است با این ویروس خطرناک مقابله بکند.

3ـ ارتقاء اعتماد مردم به نهادهای قانونی  

  وبرای زدودن آثار زشت وجامعه گسل ،  قانون گریزی در همه سطوح خود باید طرحی نو  در انداخت وبا استواری بر قانون،  ریشه انواع  فساد را از جمله فساد های از جنس فتنه 88 را برای همیشه از ساحت ایران اسلامی زدود . اعتماد متقابل نهاد های اجتماعی با  مردم  ومردم با یکدیگر آن بنیان مرصوصی است که هر نوع رخنه را به صفوف منسجم نظام اسلامی سد می کند و بر آحاد جامعه است که بر قانون و قانون گرایی بهعنوان  یکی از معروفترین معروف ها پای فشرده واز بی قانونی وقانون گریزی در همه اشکال آن بیزاری جویند واین بیزاری را با صدای بلند فریاد بزنند وصد البته بر نها دهای نظارتی است که  با تمهید ساز کاری قدرتمند ، اولا نظارت  براعضای خود را دوچندان، آن گاه با قانون گریزان در همه ی عرصه ها، بی هیچ ملاحضه ای به مقابله بر خیزند و این مهم  وقتی لباس تعین به خود می پوشد که ادای تکلیف راهر گز با  اسقاط تکلیف در هم نیا میزند .در غیر این صورت  نهادینه شدن قانون گریزی در اشکال مختلف  هر گز پدیده ی دور از انتظاری نخواهد بود،  بدیهی است که قانون گریزی منشاء  ظهور قانون ستیزی ودر نهایت ظهور قانون ستیزانی در مقیاس فتنه 88 خواهد  بود آن هم در هیات کسانی که با شعار قانون گرایی به میدان می آیند  ، وبر  آن هاییکه در طول ادوار جامعه پذیری  ونیز مسئولیت های  مختلف اجرایی در فضای قانون گریزی ایام سپری کرده و پرورده شده اند  نباید اعتماد شود ، کسانی که هرگز عمل به قانون از باب ادای تکلیف را تجربه  نکرده اند و قداست قانون در نظر شان در حد قداست بت های سنگی برای مشرکین قبل وصدر اسلام است  ــ مشرکین قریش حقیقتا بت ها را نمی پرستیدند بلکه معبود حقیقی آن ها زر بود وقدرت وبت ها واسطه این دو ، ا ز این روی بعضی وقت ها که در انجام این وظیفه ، مثلا ازشان قصوری سر می زد و  علی رغم قربانی گرفتن کاری از پیش نمی بردند ، آن هارا بالای سر برده وبر زمینش میکوفتند !!  ــ نباید مورد اعتنا باشند در غیر این صورت ، کارها  گره می خورد آن هم  چه گره خوردنی ؟ آری برای این جماعت ، جماعتی که درصورت فراهم شدن شرایط ، از بر پا کردن فتنه های ریز ودرشت  ابا ندارند ، قانون  اعم از قوانین عادی ، اساسی و قوانین الاهی ومقدسات حکم بت در نزد مشرکین قریش رادارد وتا آنجا معتبر ومقدس است که آنان را به زر و  زور برساند والا ...   آنان در طول زمان  آن  چنان خودرا حجیم کرده اند که در لباس قانون  نمی گنجند و بند های  شلوار قانون در اولین حرکت  از هم می گسلد ورسوایی به بار می آورد !! از دید گاه  روان شناسی اجتماعی این جماعت ،همواره عادت دارند که بی تجربه تشک دستشان بالا برود و اگر  از باب حفظ  ظاهر  روی تشک بروند  ، نباید جدی جدی باشد والا خون به پا می کنند که نگو !! پدر سالار ، پدر سالار !!  مثل این جماعت مرا به یاد داستانی می اندازد که ذکر آن برای تقریب به ذهن خالی از لطف نمی نماید ، دوست عزیزی نقل می کرد که در آبا دیشان پهلوانی بود که سنی ازش گذشته  بود اما علی رغم گذشت سن سال در سر   سودای  جوانی می پرورد و به محض اینکه در مجلس جشن وسروری  کشتی جوان تر هارا  می  دید  دامن از دست داده  وبه میدان می آمد ونوعا هم  سن وسالش را  مراعات کرده وپیروز از میدان خارجش می کردند ، از قضا اورا پسرانی بود که در پهلوانی نه تنها  کم از او نداشتند بلکه به جهت قوه ی جوانی بیش هم بودند  وروزی اصرار بر دست پنجه نرم کردن با پسران خود می کند ،  اول پسر بزرکتر را به مصاف می طلبد ،او بعد یک دست وپنجه ی  نه چندان جدی دستش را بوسیده از میدان خارج می شود ولی ظاهرا از رو نرفته ، پسر کوچک را به مبارزه می طلبد واز او می خواهد که بی مراعات پدر وپسری با او دست وپنجه نرم کند  وپسر که از پدر اصرار زیادی می بیند بهش می گوید به زمینت می زنم ها ،  بعد نگی که  . . .پدر بد بیراه نثا رش می کند  . . . هنوز زاده نشده آنکسی که. . .  نهایتا پسر بر با لای سر می برد وزمینش می نهد وآنگاه پدر از زمین بلند  می شود  و شروع میکند به مشت لگد انداختن به پسر و به باد ناسزا گرفتن ا قوام دور نزدیک مادری پسر  که هم چو آدم نانجیبی   . . . به آن هم بسنده نکرده ریش سفیدان ناظر صحنه را که  حق را به پسر می دادند   را به فحش نا سزا می کیرد که او بچه بود ونفهمید شما چرا گذاشتید او آ ن بی ادبی را با من بکند   داستان بعضی از پدر ها به عنوان  معدات فتنه 88 نیز این چنین بود،  روز ی  پسر بزرگ اندک خودی نشان داد وبلا فاصله نجابت کرد و با توصیه یا بی توصیه کنار کشید  روزی دیگر مریدان خواستند بر قانونش نشانند که نشد  و نباید هم می شد ،  روزی با پسر  کوچک دست پنجه  نرم کرد   که  . . . ودر نهایت این ها همه را به دل گرفتند ودر 88 خواستن کار را یکسره کنند چه با قانون چه بی قانون !!  چه با مردانگی وچه با نامردی !!  همه ی ما مرحوم میرزا تقی خان امیر کبیر را تحسین واقدامات او  در دوران زمامداریش را می ستائیم و اورا قهرمان می دانیم و برایش  کتاب ومقاله می نویسیم  ، اما در میدان عمل کمتر می خواهیم بدانیم که چه کرد وچه می خواست بکند ؟ عمده  اهتمام  امیرکبیر،برای  به قاعده نشانیدن  وبه قانون در آوردن امور سپری شد ، همان امری که از دماغ فیل افتا ده ها  را مقبول نیفتاد و نهایتا نه با امیر بل با قانون  آن کردند که همه می دانیم !! قانون را چنان نقره داغ کردند که تا پیروزی  انقلاب اسلامی کسی نتوانست آن را بر زبان جاری سازد .

 در سال 88 ، اگر نمی بود شجاعت ودرایت وایستادگی رهبری معظم  انقلاب  ونیز بصیرت وآگاهی بی نظیر امت قهرمان ایران ،بر سر  جمهوریت و  مردم سالاری وآزادی وهمه ی فضیلت های بر آمده از انقلاب اسلامی آن می آوردند که بر سر انقلاب های دیگر منطقه آوردند .

 4ـ بصیرت و غلبه مردم  بر فقر نگرشی

 همان گونه که اشاره شد ،جامعه ای که   گرفتا سوئ ظن مفرط اجتماعی است و بر اساس تصورات خود  قانون گریزی را امر غیر عادی تلقی نمی کند ، ویا قریب به 90 درصد  تصورشان این است افراد درجامعه برای رسیدن به مقصود قانون را دور می زنند  ــــ بر اساس تحقیق سال 83 ـــ لذا بر مبنای    تصورات پیشین شایعه های  از جنس قانون گریزی برایشان نه تنها بعید نیست بلکه  باور پذیر است ، انتظا ر می رود در مواجهه با امواجی از نوع فتنه 88 چه عکس العملی از خود نشان بدهد . قاعدتا انتظار زیادی ازش نمی رود . وشاید روی همین اصل هم دشمنان برای این فتنه کیسه ها دوخته بودند  به نظر نگارنده مجموعه ی این شرایط است که رفتار  واقدام مردم ایران از هر صنف ودسته را در مهار این فتنه تحسین بر انگیز تر می نماید و کار واقدام آنان را در تراز وبل بالاتر از اقدامات صدر انقلاب می نشاند  وما را بر آن می دار د که فرمایشات مقام عظمای ولایت در پیرامون روز 9 دی را چند  باره وبا عمق وجود بخوانیم  ان جا که می فرمایند : روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسان‌ها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمی‌کشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.

روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ مجاهدانه است.

نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده‌های الهی تبیین شود.

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.