وبلاگ شخصی فیروز رضائی
وبلاگ شخصی فیروز رضائی

وبلاگ شخصی فیروز رضائی

معلمین دولت را به اعتدال فرا می خوانند



جامعه ی معلمان را با انقلاب شکوهمند اسلامی ایران رابطه ای دیگر ونسبتی دیرینه است . در اینکه جامعه ی عظیم وفاخر معلمان از اغازین روزهای شروع  مبارزات روحانیت با رهبری امام خمینی ( رض) علی رغم فشا ر مضاعف ساواک بر مدارس ومراکز آموزشی  به سرعت خود را در صفوف مقدم مبارزات جای دادند بر کسی پوشیده نیست ، انزال نزول قائد اعظم نهضت بر مدرسه ورهبری روزهای حساس منتهی بر پیروزی انقلاب از مکان مقدس مدرسه علی رغم وجود بدیل های متنوع امری نیست که با   تابیر به صدفه بتوان از کنار آن رد شد  بل  به نهایت قابل تامل ونیا زمند رمز گشایی  است . خمیر مایه و  جوهره ی فرهنگی، جایگاه رفیع و قابل اعتنای تعلیم وتربیت ، شایستگی جامعه ی معلمان  برای میزبانی انقلاب نو پا ، پیوستگی درونی رهبران انقلاب با لایه های درونی جامعه ی معلمان و اثر بخشی ونقش آفر ینی این مجموعه ی عظیم می تواند در زمره ی این رموز قرار گیرند .

 معلمان پیوستگی ذاتی خود   با انقلاب اسلامی را پا به پای رشد وبالندگی آن در روزهای سخت دوره تثبیت و  سالهای هجوم تفکرات رنگارنگ وارداتی در ایام نفاق وتزویر ونیز در ایام هجوم بیگانگان به مرزهای کشور ودفاع مقدس وحضور جانانه در میادین مجاهدت پیشاپیش صفوف دانش آموزان و در این اواخر حضور گسترده وپر ثمر درخنثی کردن  فتنه های نرم اجتماعی وبه اصطلاح انقلاب های مخملی دگر پرداخته همانند فتنه 78 و 88  تا به امروز ادامه داده وهم چون چشمان خود از میراث گراسنگ امام تحت زعامت فرزند شمس آسای آن پیر فرزانه مراقبت کرده ومی کنند ، بااین همه متقابلا    معلمان را نیز بر عهده ی دولت  حقوقی است.

بارز ترین حق مورد مطالبه  معلمان از جامعه،  حق آموزش وپرورش شایسته ی  فرزندان ایران اسلامی است  ، معلمان در کسوت  مادران مهربان وپدران دلسوز بیش وپیش از  همه بایسته ها ونبایسته های آموزش وپرورش فرزندان روحانی خود را با حساسیت پی گیری می کنند ، وبا هوشمندی ودلسوزی جبلی خود علائم نارسایی و خطررا پیشاپیش احساس می کنند ونسبت به آن واکنش نشان می دهند  . از این روی است که امروزه در محافل معلمان همه جا از خصوصی سازی هول هولکی وبی ظابطه آموزش وپرورش سخن در میان است و آحاد معلمین این پدیده را با نگرانی تعقیب نموده واز پیامد ها وعواقب آن ابرز نگرانی می کنند  .

معلمان از یک سو  وزارت بهداشت را میبینند که دست اندر کار تقویت جایگاه بیمارستان های دولتی است وبرای اینکه پزشکان را از بیمارستان های  خصوصی به دولتی بیاورند دریافتی آنان را چند برابر میکنند   و آنان از مشاور محترم وزیر بهداشت در پاسخ به سئوال خبرگزاری فارس در ارتباط باتوزیع نا  متعادل اعتبارات که به   افزایش فاصله  در آمدی بین متخصصین وسایر گروه های اجتماعی انجامیده می شنوند که می گوید " بحث ما الان این نیست  که پزشکان نسبت به مهندسان یا سایر اقشار کم می گیرند یا زیاد  می گیرند ، بحث این است بین پزشکانی که در بخش دولتی کار می کنند و پزشکانی که در بخش خصوصی کار می کنند تفاوت در آمدی خیلی زیاد بود . . . بنابراین وزارت بهداشت تصمیم گرفت این تعرفه ها را به هنگام کند ( منظور  چند برابری حقوق  ) به خاطر اینکه بتواند جاذبه های بیمارستان های دولتی را افزایش دهد در واقع تفاوت بین در آمد بخش خصوصی و دولتی را کاهش دهد "با تعجب می پرسند  حالا که دولت   داروی شفابخش ناخوشی حوزه سلامت رابدست آورده و آن را  در تقویت هر چه بیشتر بیمارستان های دولتی از طریق تقویت قابل توجه پایه در آمدی پزشکان می داند چه عجب که آن را در مورد آموزش و پرورش اجرا نمی کنند ؟ و چه عجب که   درست عکس این نسخه را  برای آموزش وپرورش می پیچند ؟

 آموزش وپروش وبهداشت ودرمان چه تفاوت ذاتی دارند؟ کدام تفاوت است که  یکی رامستحق از سر واکردن وواگذاری به بخش خصوصی آن هم به آن شکل بدیع وبی سابقه وآندیگری را مستحق باز پس گیری از بخش خصوصی می کند ؟  معلمان در ارتباط با آموزش وپرورش از  زبان جناب آقای نوبخت به  نقل از خبرگزاری تسنیم  می شنوند که می فرماید " آموزش و پرورش با یک میلیون فرهنگی نمی‌تواند اهداف خود را پیش ببرد .  . . باید بتوانیم برای اداره و مدیریت مدارس و واحدهای آموزشی از نیروهای مردمی و نیروهای غیررسمی بهره مند شویم . . . به هرمیزان که آموزش و پرورش بتواند از بخش غیردولتی برای مدیریت در مدارس استفاده کند، موفق‌تر خواهد بود"    از خود سوال می کنند چرا آقای نوبخت استفاده  از بخش غیر دولتی را  که تا این  از کار آیی آن اطمینان دارند برای مدیریت دانشگاه ها وبیمارستان های دولتی  به وزرای محترم علوم وبهداشت ودرمان پیشنهاد نمی کنند و این نسخه را تنها بدست وزیر آموزش وپرورش می دهند و مرتب با آفرین بارک الله  برای پیچیدن این نسخه تشویقشان  میکنند ؟ نکند کاسه ای زیر نیم کاسه باشد ؟

   معلمان واگذاری مدارس به بخش خصوصی با استدلال کمبود نیروی انسانی را نمی توانند با ور کنند خصوصااین که مرتب می شنوند که مسئولین با جا وبی جا از  زیادی معلم آن هم نه هزار وده هزا بلکه ازصد ها هزار نفر سخن میگویند    و اینگونه است که از آینده آموزش وپرورش فرزندان این کشور بیمناک می شوند و حق خود می دانند که این بیم را ابراز نمایند  .

معلمان بنا به جوهره وخمیر مایه وجودی وشغلی خود  طا لب عدالت وبیزار از ظلم وتبعیض هستند و این مهم رافارغ از انچه که بر آنان روا داشته می شود  در گوش ودل فرزندان جامعه زمزمه می کنند و آنان را به رعایت حق وحقوق همدیگر درهمه حال در  امروز وفردا می کنند و حد اقل انتظارشان از دولت ها این است کاری نکنند  که معلمان دیگر نتوانند  از عدالت در کلاس درس  سخن بر زبان آورند . معلمان می دانند که حقیفت  عدالت با مولایشان علی ( ع) در خاک شد اما به قول مولا علی آن هنگام که با عثمان ابن حنیف سخن گفتند به دولتمردان می گویند می دانیم که نمی توانید اما انتظار داریم قدری . . .

معلمان می دانند که هیچ پدیده ای به اندازه ظلم وتبعیض نظام اجتماعی را از هم نمی گسلد و می دانند جامعه از  جزیره  های مستقل و جدای از هم ترکیب نیافته که بی تامل در پیامد آن بر دیگر ان  بتوان در یک یا دو تای آن هاهر کاری کرد . و اساسا یکی از وظایف ذاتی مدیران ارشد  هماهنگی های میان بخشی و ایجاد اعتدال در بخش های مختلف است   از این روی معلمان حق خود می دانند که دولت اعتدال را به اعتدال فرا بخوانند  ونتایج وپیامد های سوء  عدم اعتدال را برمسئولین یاد آوری نمایند .

  

 

 

    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.