وبلاگ شخصی فیروز رضائی
وبلاگ شخصی فیروز رضائی

وبلاگ شخصی فیروز رضائی

واژگونی هرم توسعه و مشکلات آموزش و پرورش

واژگونی هرم توسعه و مشکلات آموزش وپرورش

اساسی ترین مشکل آموزش وپرورش کدام است ؟ یا اساسی ترین مشکلات آموزش وپرورش کدامند ؟

 تحقیقات ومطالعات فراوانی در این زمینه انجام گرفته و نظرات متعدد ومتنوعی ابراز گردیده و مشکلات زیادی فهرست گردیده است .

 نگرش تصمیم سازان و تصمیم گیران و به ویژه تقسیم وتوزیع کنندگان منابع و اعتبارات و نمود  خدماتی و  مصرفی آموزش و پرورش در منظومه سیاسی  ، اجتماعی و اقتصادی کشور و مخفی بودن نمود سرمایه ای آن ، کم توجهی دولت ها و نیز مجالس قانون گذاری و عدم درک درست آن ها از جایگاه و نقش بر جسته آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهم ترین  نها دهای زیر ساختی  از جمله این فهرست است .

در کنار مشکلاتی که این سازمان زیر بنایی از بیرون با آن دست و پنجه نرم می کند ، سیاهه ای ازمشکلات درونی نیز برآن ردیف شده وهر روز بر تعداد ش افزوده می شود .   فقر تفکر استراتژیک و نظام مند ، درماندگی در کوچه پس کوچه های فقر مالی ، دست پا زدن در حوضچه های سطحی روزمرگی ، منحرف شدن به سوی اشتغالات بی اثر و مخرب روز مرگی سیاسی و جناحی ، این شاخ به آن شاخ شدن های موسمی ، عدم دنبال گیری برنامه ها تا سر انجام و حد اکثر مشایعت آن ها  تا در دم در کلاس درس ، ضعف و انفعال مسئولین سازمان در برابر فشار ها ، سهم خواهی ها و زیاده خواهی های سازمان یافته و غیر سازمان یافته  بیرونی و تمکین اختیاری و اغلب اجباری از آن ها  در حوزه های مختلف مانند جذب ، ساماندهی و  سازماندهی  نیروی انسانی ، چینش وآرایش درونی سطوح مختلف هرم مدیریتی ، ضعف و  فقدان قدرت کاریزمای و شجاعت  لازم به منظور  بهره برداری بهینه از ظرفیت عظیم جامعه ی فرهنگیان در جهت مجاب کردن وکمی تا قسمتی برجای نشاندن  نیروهای موثر دولت و مجلس  و تبدیل این ظرفیت و فرصت به محدودیت ودر مواردی  تحدید در ردیف های اولای این سیاهه قابل رد یابی است .

حقیقت این است که این فهرست ها علی رغم واقع نمایی و در عین درستی اولا قسمتی از مسئله را روایت می کنند ثانیا   در هم تنیده و زنجیره ی بهم پیچیده ای از سلسله علت و  معلول ها را تشکیل می دهند  لذاست که علی رغم این آگاهی ها   پی جویی علت العلل مشکلات آموزش پرورش همچنان صدر نشینی می کند .

دراین عوالم بودم تا اینکه  یکی از برنامه  های شبانگاهی شبکه یک ، برنامه پایش  توجهم را جلب کرد ، پایشی ها به دنبال این بودند  که بالاخره بعد آزاد شدن دلار های بلوکه شده با ان ها چه باید کرد  ؟ ویا بهتر است که چه کار بکنیم ؟ و برای دست یابی به این سئوال سه گزینه را برای نظر سنجی روی میز چیده بودند ، تجهیز مدارس و بیمارستان ها ، واردات کارخانه و فن آوری و کمک به حمل ونقل  که به ترتیب بیست وسه ، شصت و نه  و هفت درصد نظر ها  را به خودجلب کردند  و البته دیدگاه های میهمان برنامه آقای عسگر اولادی نیزدرآرایش نتایج بی تاثیر نبود ، در همین اثناء بود  که احساس کردم دارم  به جواب سئوال نزدیک می شوم .  گزینه اول که مثلا از  آموزش و سلامت حمایت  می کرد  تجهیزات محور بود وبوی خرید ازش می آمد گزینه دوم که بیشتر از آن یکی ها طرفدار پیدا کرد واردات کارخانه و فن آوری بود  تاکید می کنم واردات بود نه تولید فن آوری و طراحی و ایجاد واصناع کارخانه  سومی هم که تکلیفش روشن !  ملاحظه می فرمایند هر سه گزینه خرید محورو خرید محور ترینشان بیشترین طرفدار !! اینجا بود که در منظرم جرم بی مهری کنندگان بر آموزش و پروش راسبکتر یافتم  پیش خودم گفتم ، این ها چه کارمی توند بکنند ؟ وقتی عینکی به چشم دارند که نمی تونند از چششون دور کنند و اون بد جوری رنگیه دیگرچه  کاری ازشان ساخته است ؟   وقتی که خیال می کنند همه چیزرا  به شکلی از اشکال  می شود با پول خرید ،  پول هم که خدا برکت بدهد از نفت زیر زمین در می آد ، اون وقت  آموزش پرورش  تولید علم وفناوری بومی و تحقیقات و موضوعاتی از این دست دیگر چه صیغه ای است ؟!  معلوم است که در این چنین  منظومه فکری مقولاتی مانند آموزش پرورش نمی توانند جایی داشته باشند ، آخربه آدم غیر تشنه که  نمی شود آب تعارف کرد ، آب کم جوی تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست، کشوری برایش آموزش وپرورش مهم است که بخواهد پیشرفت و توسعه را با دستان خود بنا نهد ، کشوری که تازه نخبگانش آن هم با کلی منت و باد به غبغب  اولویتشان این است که کارخانه و فن آوری را به جای  تولید و اصناع شسته و روفته از خارج وارد کنند  دیگر آموزش پرورش را می خواهند چه کار ؟ همین هم که هست زیادیه ! تازه دستگیرم شد که مشکل آموزش پرورش ونیز  مشکل کشور در   وارونگی هرم توسعه است ، از روز اول که خواستند این هرم را بر جای نهند وارونه نهادند ، خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج  .

در اینجا بود که گفتمان مارکس وهکل برام تداعی شد  ، مارکس در استقرار هرم هستی شناسی خود متوجه منظومه هستی شناسی هگل شد و به قول خودش گم شده خودش  را پیدا کرد و دریافت که با دوران صد و هشتاد درجه ای هرم هگل می تواند بی کم وکاست ازش استفاده کند ،هگل اصل را  اندیشه و عقل قرار داده و مابقی ساحت های هستی را بر آن استوارکرده بود  و همانند مو لوی می گفت  ای برادر تو همه اندیشه ای ما بقی را استخوان و ریشه ای ، اما مارکس گفت که هرم هستی شناسی هگل یک ایراد کوچولو دارد و آ ن وارونگی است  به زعم مارکس هگل ، اشتباهی به جای اینکه  اصالت را به اقتصاد بدهد و اونو اصل بداند ، اصالت را به اندیشه داده است و اینگونه است که هرم را به جای قاعده واژگونه و بر راس نشانیده است و من بر قاعده می نشانمش .

داستان ما  هم همین است که هرم  توسعه را وارونه نهاده ایم وتا زمانیکه بر قاعده اش ننشانده ایم ، روزگار مان بر همین منوال است که می بینیم ، آموزش و پرورش ما وقتی در منظر موثرین کشور عظیم خواهد نمود که هویت و استقلال همه جانبه وتوسعه درون زا عظیم بنماید، اقتصاد مقاومتی عظیم باشد ، تبدیل دانش به فن آوری و تبدیل آن به تولید و ثروت ملی مهم باشد ،  امنیت غذایی با اهمیت تلقی شود وده ها موضوع دیگر ، دراین صورت است که برای دسیابی به همه ی این ها ، آقایان چاره ای ندارند جز اینکه  راه کج کرده وآموزش وپرورش را دق الباب نمایند . و الا آنان را از این کوی هرگز  گذری نخواهد بود .  بعضی ها بر این باورند که مشکل آموزش و پرورش در این است که معلما ن وضع معیشتی مناسبی ندارند در حالی که مسئله معکوس است ،  اوضاع معیشتی و ده ها مشکل دیگر معلمان بازگشتش به این است که آموزش و پروش فرزندان این جامعه  عظیم دیده نمی شود و همان گونه که پیشتر یادآوری گردید آن هم بازگشتش به این است که هرم توسعه واژگونه است .

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.