واژگونی هرم توسعه و مشکلات آموزش وپرورش
اساسی ترین مشکل آموزش وپرورش کدام است ؟ یا اساسی ترین مشکلات آموزش وپرورش کدامند ؟
تحقیقات ومطالعات فراوانی در این زمینه انجام گرفته و نظرات متعدد ومتنوعی ابراز گردیده و مشکلات زیادی فهرست گردیده است .
نگرش تصمیم سازان و تصمیم گیران و به ویژه تقسیم وتوزیع کنندگان منابع و اعتبارات و نمود خدماتی و مصرفی آموزش و پرورش در منظومه سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی کشور و مخفی بودن نمود سرمایه ای آن ، کم توجهی دولت ها و نیز مجالس قانون گذاری و عدم درک درست آن ها از جایگاه و نقش بر جسته آموزش و پرورش به عنوان یکی از مهم ترین نها دهای زیر ساختی از جمله این فهرست است .
در کنار مشکلاتی که این سازمان زیر بنایی از بیرون با آن دست و پنجه نرم می کند ، سیاهه ای ازمشکلات درونی نیز برآن ردیف شده وهر روز بر تعداد ش افزوده می شود . فقر تفکر استراتژیک و نظام مند ، درماندگی در کوچه پس کوچه های فقر مالی ، دست پا زدن در حوضچه های سطحی روزمرگی ، منحرف شدن به سوی اشتغالات بی اثر و مخرب روز مرگی سیاسی و جناحی ، این شاخ به آن شاخ شدن های موسمی ، عدم دنبال گیری برنامه ها تا سر انجام و حد اکثر مشایعت آن ها تا در دم در کلاس درس ، ضعف و انفعال مسئولین سازمان در برابر فشار ها ، سهم خواهی ها و زیاده خواهی های سازمان یافته و غیر سازمان یافته بیرونی و تمکین اختیاری و اغلب اجباری از آن ها در حوزه های مختلف مانند جذب ، ساماندهی و سازماندهی نیروی انسانی ، چینش وآرایش درونی سطوح مختلف هرم مدیریتی ، ضعف و فقدان قدرت کاریزمای و شجاعت لازم به منظور بهره برداری بهینه از ظرفیت عظیم جامعه ی فرهنگیان در جهت مجاب کردن وکمی تا قسمتی برجای نشاندن نیروهای موثر دولت و مجلس و تبدیل این ظرفیت و فرصت به محدودیت ودر مواردی تحدید در ردیف های اولای این سیاهه قابل رد یابی است .
حقیقت این است که این فهرست ها علی رغم واقع نمایی و در عین درستی اولا قسمتی از مسئله را روایت می کنند ثانیا در هم تنیده و زنجیره ی بهم پیچیده ای از سلسله علت و معلول ها را تشکیل می دهند لذاست که علی رغم این آگاهی ها پی جویی علت العلل مشکلات آموزش پرورش همچنان صدر نشینی می کند .
دراین عوالم بودم تا اینکه یکی از برنامه های شبانگاهی شبکه یک ، برنامه پایش توجهم را جلب کرد ، پایشی ها به دنبال این بودند که بالاخره بعد آزاد شدن دلار های بلوکه شده با ان ها چه باید کرد ؟ ویا بهتر است که چه کار بکنیم ؟ و برای دست یابی به این سئوال سه گزینه را برای نظر سنجی روی میز چیده بودند ، تجهیز مدارس و بیمارستان ها ، واردات کارخانه و فن آوری و کمک به حمل ونقل که به ترتیب بیست وسه ، شصت و نه و هفت درصد نظر ها را به خودجلب کردند و البته دیدگاه های میهمان برنامه آقای عسگر اولادی نیزدرآرایش نتایج بی تاثیر نبود ، در همین اثناء بود که احساس کردم دارم به جواب سئوال نزدیک می شوم . گزینه اول که مثلا از آموزش و سلامت حمایت می کرد تجهیزات محور بود وبوی خرید ازش می آمد گزینه دوم که بیشتر از آن یکی ها طرفدار پیدا کرد واردات کارخانه و فن آوری بود تاکید می کنم واردات بود نه تولید فن آوری و طراحی و ایجاد واصناع کارخانه سومی هم که تکلیفش روشن ! ملاحظه می فرمایند هر سه گزینه خرید محورو خرید محور ترینشان بیشترین طرفدار !! اینجا بود که در منظرم جرم بی مهری کنندگان بر آموزش و پروش راسبکتر یافتم پیش خودم گفتم ، این ها چه کارمی توند بکنند ؟ وقتی عینکی به چشم دارند که نمی تونند از چششون دور کنند و اون بد جوری رنگیه دیگرچه کاری ازشان ساخته است ؟ وقتی که خیال می کنند همه چیزرا به شکلی از اشکال می شود با پول خرید ، پول هم که خدا برکت بدهد از نفت زیر زمین در می آد ، اون وقت آموزش پرورش تولید علم وفناوری بومی و تحقیقات و موضوعاتی از این دست دیگر چه صیغه ای است ؟! معلوم است که در این چنین منظومه فکری مقولاتی مانند آموزش پرورش نمی توانند جایی داشته باشند ، آخربه آدم غیر تشنه که نمی شود آب تعارف کرد ، آب کم جوی تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست، کشوری برایش آموزش وپرورش مهم است که بخواهد پیشرفت و توسعه را با دستان خود بنا نهد ، کشوری که تازه نخبگانش آن هم با کلی منت و باد به غبغب اولویتشان این است که کارخانه و فن آوری را به جای تولید و اصناع شسته و روفته از خارج وارد کنند دیگر آموزش پرورش را می خواهند چه کار ؟ همین هم که هست زیادیه ! تازه دستگیرم شد که مشکل آموزش پرورش ونیز مشکل کشور در وارونگی هرم توسعه است ، از روز اول که خواستند این هرم را بر جای نهند وارونه نهادند ، خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج .
در اینجا بود که گفتمان مارکس وهکل برام تداعی شد ، مارکس در استقرار هرم هستی شناسی خود متوجه منظومه هستی شناسی هگل شد و به قول خودش گم شده خودش را پیدا کرد و دریافت که با دوران صد و هشتاد درجه ای هرم هگل می تواند بی کم وکاست ازش استفاده کند ،هگل اصل را اندیشه و عقل قرار داده و مابقی ساحت های هستی را بر آن استوارکرده بود و همانند مو لوی می گفت ای برادر تو همه اندیشه ای ما بقی را استخوان و ریشه ای ، اما مارکس گفت که هرم هستی شناسی هگل یک ایراد کوچولو دارد و آ ن وارونگی است به زعم مارکس هگل ، اشتباهی به جای اینکه اصالت را به اقتصاد بدهد و اونو اصل بداند ، اصالت را به اندیشه داده است و اینگونه است که هرم را به جای قاعده واژگونه و بر راس نشانیده است و من بر قاعده می نشانمش .
داستان ما هم همین است که هرم توسعه را وارونه نهاده ایم وتا زمانیکه بر قاعده اش ننشانده ایم ، روزگار مان بر همین منوال است که می بینیم ، آموزش و پرورش ما وقتی در منظر موثرین کشور عظیم خواهد نمود که هویت و استقلال همه جانبه وتوسعه درون زا عظیم بنماید، اقتصاد مقاومتی عظیم باشد ، تبدیل دانش به فن آوری و تبدیل آن به تولید و ثروت ملی مهم باشد ، امنیت غذایی با اهمیت تلقی شود وده ها موضوع دیگر ، دراین صورت است که برای دسیابی به همه ی این ها ، آقایان چاره ای ندارند جز اینکه راه کج کرده وآموزش وپرورش را دق الباب نمایند . و الا آنان را از این کوی هرگز گذری نخواهد بود . بعضی ها بر این باورند که مشکل آموزش و پرورش در این است که معلما ن وضع معیشتی مناسبی ندارند در حالی که مسئله معکوس است ، اوضاع معیشتی و ده ها مشکل دیگر معلمان بازگشتش به این است که آموزش و پروش فرزندان این جامعه عظیم دیده نمی شود و همان گونه که پیشتر یادآوری گردید آن هم بازگشتش به این است که هرم توسعه واژگونه است .