وبلاگ شخصی فیروز رضائی
وبلاگ شخصی فیروز رضائی

وبلاگ شخصی فیروز رضائی

سرشاخه های فساد

بدون تردید فساد اقتصادی یکی از بزرگترین چالش های امروز کشور است  ، فساد اقتصادی افزون بر تاثیرات مخربی که در حوزه اقتصاد وفضای کسب وکار واشتغال و . . . بر جای می گذارد ، همه ی  حوزه های دیگر از جمله  اخلاق وباور های اجتماعی وبه طور کلی بهداشت روانی جامه را دچار اختلال کرده وکارکرد وکا ر آمدی  نظام را زیر سئوال می برد . این دیو دو سر که امروزه تمامیت حیثیت وآبروی نظام را به مبارزه می طلبد با طوفان انقلاب اسلامی آن چنان  سرد وفسرده ونحیف گشته بود که خیلی ها تا ابد جامعه ی اسلامی را  از شرور وفتن آن  در امان  می پنداشتند ، ولی حقیقت این بود که این دیو دد منش در پرتو انقلاب اسلامی زخم کاری برداشت  و زمین خورد  وبرای مدتی   به خواب زمستانی رفت و بعد از گذشت چندی وبعد از آنکه آب ها از آسیاب افتاد  و در پی فراهم آمدن زمینه ها و بر اثر عواملی که در سطور آتی به آن اشاره می شود  دوباره سر بر آورد و آرام آرام قوی و قوی تر شد تا بدان جا  که امروزه  مثل اژدهایی دهن باز کرده و مترصد بلعیدن بخش عظیمی از دستاورد های انقلاب اسلامی   است  ، و جای تاسف وتعجب این است که مسئولین امر در دوره های مختلف این اژدهارا با توپ فوتبال  اشتباه گرفته وبا راندن آن به سوی دروازه ی رقبای سیاسی  هر وله کرده و به نشانه پیروزی از سر وکول هم بالا می روند وایگونه با نگاه های  سیاسی زود گذر  و  ساده انگارانه نه تنها آن را از پای در نیاورده  که برایش حاشیه امن ایجاد کرده   وریشه های آن را آبیاری می کنند  وازماهیت فرا جناحی و بین الدولی آن غفلت می ورزند و این مهم  را که این شتر به گواهی حافظه تاریخی به تناوب  بر در همه ی دولت ها فارغ از خواستکاه آن  زانو زده ودر صورت تداوم نگاه های سطحی، خواهد زد از یاد می برند  .

دانه های فساد مثل هربذر دیگری برای رشد ونمو بستر مناسب خود را  می طلبد و بستر مناسب آن تمرکز بیش از حد همه ی ساحت های اقتصاد در دست دولت و عادی شدن  رفتار های تبعیض آمیز در سطوح  و لایه های مختلف دستگاه های دولتی و تبع آن سایر لایه های  اجتماعی و اعمال گزینشی قانون و قانون گریزی های بسیط و مرکب  ونیز قوانین درز دار ومستعد تبعیض وفقد نظارت وبد تر از آن در هم تنیدگی و آمیختگی و همراهی آشکار و پنهان  بخشی از آن با این پدیده مخرب  است . فساد اقتصادی  همانند اکثر پدیده های اجتماعی یک شبه ودفعتا سر بر نمی آورد بلکه به صورت بطئی وتدریجی شکل کرفته وبه حیات خود ادامه می دهد  وهر روز فربه ، فربه تر می شود و از مثل معروف " تخم مرغ دزد عاقبت شتر دزد می شود "تبعیت می کند ، مشگل این است که در مراحل اولیه بدلیل بطئی و خرد بودن به چشم نمی آید وحساسیت ها را به اندازه کافی بر نمی انگیزد و معمولا دیر هنگام  توجه ها را به خود جلب میکند و آن هم  وقتی است که ریشه دار شده و محیط پیرامونی را برای خود امن نموده است .     

 این پدیده شوم از زمانی برای خود جا پا پیدا کرد که در  دهه اول بعد از پیروزی انقلاب  مسئولین و تدبیر کنند گان امور  اقتصادی کشور  دانسته وندانسته روند دولتی کردن اقتصاد ومتمرکز نمودن سرنوشت اقتصادی کشور در دست مدیران دولتی و همچنین سیاست ها،  سازکار ها  وتدابیر معیوبی  که برای سامان دهی اقتصادی در پیش گرفته شد    ، این سیاست و  ساز کارهایی معیوب وفرایند های درز دار متعاقب آن به صورت درون زا فضا و بستر را  برای رویش بوته های زهر آگین فساد مهیا کردند  ، خیلی از ما ها  آن  روز ها را که دولت  بخش خصوصی را به کلی از  از تجارت خارجی خلع و انبوه کالاهای خریداری شده با دلار های نفتی ارزان قیمت  را جهت توزیع بین مردم ،  بدون معیار وملاک روشن و شفاف  دراختیاربخش هایی از مدیریت دولتی  قرار داد، تجارب تلخی را به خاطر داریم ، پیامد طبیعی این سیاست دو نرخی شدن بازار وشکل کیری به اصطلاح بازار سیاه بود ، بازاری که تفاوت فاحش  قیمت برای عرضه کنندگان به اصطلاح حواله ای کالا های مختلف  وسوسه انگیزبود و تلاش دست اندر کاران در جهت نظارت بیشتر را در عمل بی اثر و یا حد افل کم اثرمی  کرد ، چرا که تفاوت قیمت ها چنان صاعقه ای بر افراد مبتلا به   فرود می آورد که نظارت کنندگان را نظارتی دیگر لازم می آمد و الی آخر  ، اینگونه بود که  عده ای با ایجاد نقب هایی بر تونل های قانونی توزیع کالا های ی حواله ای بخشی از آن را به بازار آزاد نشت داده و از این رهگذر و به ناحق بار خودرا بستند  آن هم چه بستنی !! و این چنین بود که گروهی در همان اوان پیروزی انقلاب و  در مقابل چشمان ملت قیام کرده و در حال مبارزه با شیطان بزرگ یک شبه با   ثروت های بادآورده ای هم آغوش  گشته و کام ملت در حال نبرد با اهریمنان دد منش را تلخ کردند  . حافظه تاریخی ملت   داستان ها ی سریالی و تاثر بر انگیز   تیر  آهن خوارن  ، شیشه خوارن، لاستیک خواران  وهزاران زهر مار خواران دیگر  آن روز هارا هنوز به خاطر دارد .

 یاد آوری میکنم جریان نا میمون مجوز کار خانه یی که  برخی از آن ها هر گز از روی کاغذ فراتر نرفتند و فقط  دلار های  بی زبان نفتی را مفت ومجانی نصیب صاحبان خود کردند   دلار هایی که به جای توسعه تولید و رونق بخشی به اشتغال و مقاوم سازی بنیه اقتصادی کشور در بازار آزاد با قیمت های گزاف فروخته شد  و ونیز جریان زمین های مسکونی  و روز هایی را که مردم نا باورانه تیغ تیز تبعیض ودو دوزه بازی رایج در این عرصه هارا بر گوشت وپوست استخوان خود حس کرده واستخوان در گلو به خاطر انقلاب وفضیلت های بی شمارش تحمل می کردند و با چشمان باز شاهد بودند که  چگونه زمین های مرغوب وبا ارزش شهر ها  به دست برخی مقربین و از ما بهتران بلعیده می شوند ، زمین هایی که کاخ های ایجاد شده در برخی از آن ها سر به آسمان ساییده و آقازاده هایی آن چنانی در خود پرورده ومی پرورند ،  و از آنجا که به حکم قانون  کبوتر با کبوتر باز با باز ، این کاخ ها لوازم خود را طلب می کردند طلبی که دوره تعدیل اقتصادی و شکل گیری جریان  خصوصی آن چنانی ! امری که در ذات خود درست ومنطقی بود و در آن حرفی نبود نیست ، شرایط  وصول به مطلوب را برای نو کیسه های تازه به دوران رسیده بیش از پیش فراهم کرد ، شرایطی  که طی آن ، قدر متیقن بخشی از کارخانه ها بر همان سبیل  پیش گفته وبی حساب وکتاب دقیق  در اختیار  این طبقه ی نو خواسته   قرار گرفت  . لطفا به این لیست اضافه کنید مجوز های ویژه و آّب  ونان دار  انحصاری ویا شبه انحصاری واردات وبه ندرت صادرات ، معافیت ها ی آشکار وپنهان گمرکی ومالیاتی ، چشم پوشی های چشم بندانه  بر قاچاق ، وام های روی میزی وزیر میزی نجومی از سیستم بانکی و ده  ها عنوان دیگر را واینگونه بود که طبقه ی جدید دست یازیده بر ثروت های ملی این سان سر بر آورد .

 این طبقه هر روز فربه وفربه تر شدند تا آن جا که دیگر  لباس دینداری وانقلابیگری ولو  ظاهری  نیز  بر اندامشان تنگ نمود و فیل شان یاد هندوستان کرد و بدو بستان با آن ور آبی ها را سامان دادند ، آخر این اشراف نو کیسه را چه نسبت با این ور آبی های پا پتی !!  مگر نه این است که  از جنس دیگر شده و وبرای پرواز با هم جنس له له می زدند ،  از این روی است که در هماهنگی با هم جنس های آن ور آبی به محض دست دادن فرصت  راه طغیان وخروج بر انقلاب اسلامی را در پیش گرفتند . آن چنان که  در فتنه 88 خود نمایی کرد ،  فتنه 88 را  به یک معنی می توان  پیامد اجتماعی اشرافیت جدید نام نهاد  . اشرافیتی که خمیر مایه آن با آب وگل  تبعیض ، رانت و فساد پنهان و آشکار سرشته است .

 اشرافیت جدید که  علت محدثه  اش رانت وفساد است بی تردید بقای خود را نیز در آن جسجو می کند و  برای صیانت از آنچه بنا حق بدست آورده  در صدد بدست آوردن پشتوانه های سیاسی است  از این روی  امروز  نه با عده ی قلیل یا کثیر  مفسد اقتصادی بسیط و ساده   که با یک جریان قدرتمند  مواجه هستیم ، جریانی پیچیده وبهم پیوسته که پارا از حوزه اقتصاد فرا تر گذاشته و با پول هایی باد آورده برای به چنگ آوردن قدرت سیاسی خیز برداشته است . خیزی که آثار خود را  در انتخابات های ادواری  کمی تا قسمتی بر جای گذاشته و می گذارد و مخرب تر اینکه این گروه آرام آرام  تغییر  ذائفه جامعه را هدف قرار داده و در صدد تاثیر گذاری بر آن است ،  روندی که هر دوره بیشتر از دوره قبل خود را به رخ می کشد .

عمق این خطروقتی   خود را آشکار خواهد کرد   که این دسته بتوانند  با دور تسلسل ، حلقه فساد اقتصادی را با فساد سیاسی کامل و عرصه را به نام آزادی بر  آزادی مردم تنگ نمایند  . پیچیدگی این جریان در این است  که بازیگران این صحنه فرار بر جلو را در پیش گرفته و بلند  تر از مال باختگان فریاد آی دزد آی دزد راه می اندازند .

همه ی این ها ونیز بسیاری از نا گفته ها  مسئولیت  آحاد مردم را دو چندان می کند که با چشمان باز این دیو دو سر را به  خود وا ننهاده  وبا تعمق در جوانب امر و  بصیرت کامل این  ترفند ها را خنثی نمایند

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.